سایه ها ...

ساخت وبلاگ

 تو به خوابم آمده بودی و از چشم های تو خون می آمد...

پ.ن: 

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 177 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 5:38

از دیروز رانه ی مرگ جور شدیدی مرا به سمت خود می کشد. رانه ی مرگ از ابتدای زمستان تا خودِ همین روز این کار را با من می کند. توی این روز از تصور مرگ لذت می برم. مرگ برایم یکجور خوشی گرم و منزجر کننده است که دیوانه ام می کند تا پوستم را بدرم و از آن بزنم بیرون. 

پ.ن: 

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 183 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 5:38

مسخره است. سن من مسخره است. داشتن این سن مسخره است. آنقدر مسخره است که می توانم تمام طول سال جمله ام را تکرار کنم. مسخره است. مسخره است مسخره است. و تهوع آور است و خالی است. 

پ.ن:

سایه ها ......
ما را در سایت سایه ها ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : oldisma بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 5:38